روزايه خيلي طلايي يادته
نوشته شده توسط : هادی تات

 

روزاي خيلي طلايي يادته؟

 روزاي ترس از جدايي يادته؟



موهاي شونه نکرده يادته؟



چشمک از پشت يه پرده يادته؟



عکسمون تو قاب عکسو يادته؟



بله ي بدون مکثو يادته؟



دستمون تو دست هم بود، يادته؟



غصه هامون،کم کم بود يادته؟



چشم نازت مال من بود يادته؟



ديدن من قدغن بود يادته؟



روزاي بي غم و غصه يادته؟



ببينم، اول قصه يادته؟



دست گرمت تو زمستون، يادته؟


شونه ي من زير بارون، يادته؟



واسه ي خنده، اجازه يادته؟



اونا که مي گفتي رازه، يادته؟

 


دستاتو مي خوام بگيرم، يادته؟



راستي تو، بي تو مي ميرم يادته؟



پيش هم بوديم، نذاشتن،يادته؟



اونا ما رو دوست نداشتن، يادته؟



چيزي خواستيم از خدامون،يادته؟



مستجاب نشد دعامون، يادته؟




يک دسته نکوشيده رسيدند به مقصد



يک دسته دويدند، به مقصد نرسيدند





:: بازدید از این مطلب : 222
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 30 / 6 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: